سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گمان کنم که زمانش رسیده برگردی
به ساحت شب قدر، ای سپیده برگردی
هزار بیتِ فرج نذر می کنم شاید
به دفتر غزلم ای قصیده برگردی
زمان آن نرسیده کرامتی بکنی
قدم به خانه گذاری به دیده برگردی؟
مزار حضرت مهتاب را نشان بدهی
به شهر سبزترین آفریده بر گردی
گمان کنم که زمانش... گمان کنم حالا
که پلک شاعری من پریده برگردی
نگاه کن! به خدا بی تو زندگی تنهاست
قبول کن که زمانش رسیده برگردی
نغمه مستشار نظامی


نوشته شده در  یادداشت ثابت - سه شنبه 94/3/13ساعت  1:30 عصر  توسط سمیر جوان 
  نظرات دیگران()

دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که می‌زنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بی‌تابیم
دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصه‌های سردابیم
بی‌ تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچک‌مان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»
آمدی بغض کوچه‌ها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
قاسم صرافان


نوشته شده در  یادداشت ثابت - سه شنبه 94/3/13ساعت  1:28 عصر  توسط سمیر جوان 
  نظرات دیگران()


خورشید رخ مپوشان در ابر زلف، یارا
چون شب سیه مگردان روز سپید ما را
ما را ز تاب زلفت افتاد عقده بر دل
بر زلف خم به خم زن دست گره گشا را
فخر جهانیان شد ننگ صنم پرستی
جانا ز پرده بنمای روی خدانما را
ای آشکار پنهان برقع ز رخ برافکن
تا جلوه ات ببینم پنهان و آشکارا
بی جلوه ات ندارد ارض و سما فروغی
ای آفتاب تابان هم ارض و هم سما را
بازآ که از قیامت برپا شود قیامت
تا نیک و بد ببیند در فعل خود جزا را
ای پرده دار عالم در پرده چند مانی
آخر ز پرده بنگر یاران آشنا را
بازآ که بی وجودت عالم سکون ندارد
هجر تو در تزلزل افکند ماسوی را
حاجت به تست ما را ای حجت الهی
آری بسوی سلطان حاجت بود گدا را
عمری گذشت و ماندیم از ذکر دوست غافل
از کف به هیچ دادیم سرمایه بقا را
ما را فکنده غفلت در بستر هلاکت
درمان کن ای مسیحا این درد بی دوا را
ای پرده دار عالم در پرده چند پنهان
بازآ و روشنی بخش دلهای باصفا را
فؤاد کرمانی


نوشته شده در  یادداشت ثابت - سه شنبه 94/3/13ساعت  1:28 عصر  توسط سمیر جوان 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
داعش
خواهد آمد
[عناوین آرشیوشده]