«وجود یک کشور یهودی، امری است که حالا دیگر هیچ سؤالی درباره آن وجود ندارد»! پرویز مشرف، رئیس جمهور پاکستان 10 روز پیش در نیویورک در حالی این جمله را به زبان آورد که دست در دست آریل شارون، نخست وزیر جانی اسرائیل داشت.
دو هفته قبل از آن تاریخ نیز وزرای خارجه پاکستان و اسرائیل در ترکیه با یکدیگر دیدار کرده بودند. مقامات پاکستانی آشکارا از اینکه در حال شکستن یک «تابو» در میان امت اسلامی هستند، احساس سرخوشی می کردند. مشرف در دیدار خود با شارون تاکید کرد اگرچه برقراری روابط کامل با اسرائیل «سیاستی است که باید گام به گام جلو برود» اما «موضوع وجود اسرائیل را دیگر همه پذیرفته اند». چرا مشرف به خود حق می دهد از جانب «همه» سخن بگوید؟ این سؤالی است که باید به آن اندیشید. این «همه» چه کسانی هستند و اکنون وضع روابط آنها با اسرائیل چگونه است؟
حقیقت این است که رئیس جمهور پاکستان با این سخن گفتن از جانب «همه»، چندان پای خود را از گلیم خویش درازتر نکرده و درخور ملامت هم نیست. به راستی اتفاقی در حال رخ دادن است. آن روز که آمریکایی ها اعلام کردند در طرح خود موسوم به «خاورمیانه بزرگ» نهایتا در پی ایجاد منطقه ای امن به سرکردگی اسرائیل هستند و پس از آن کشورهای عرب و مسلمان را تحت شدیدترین فشارها قرار دادند تا به «اصلاحات» مورد نظر آنها در چارچوب این طرح تن دردهند- اصلاحاتی که اکنون دیگر با وضوح تمام می توان دید لب لباب آن به رسمیت شناختن اسرائیل و برقراری رابطه کامل با آن بوده است- بلی، همان روز باید خطر در تمامیت خود احساس می شد. اکنون نمی گوییم دیر شده اما اتفاقات بسیاری روی داده است. المنار روز 30 شهریور خبر از توافقی میان تل آویو و طرابلس داد که بر مبنای آن به زودی معمر قذافی به اسرائیل سفر خواهد کرد. در 31 شهریور منابع اسرائیلی از تلاش ها برای دیدار شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی -امیر قطر- و آریل شارون در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل خبر دادند. شارون هفته گذشته در نیویورک با عبدالله دوم پادشاه اردن و رجب طیب اردوغان نخست وزیر اسلامگرای ترکیه ملاقات کرد. یک فعال سیاسی فلسطینی روز 21 شهریور در گفت وگو با العالم فاش کرد موضوع عادی سازی روابط با اسرائیل در دستور کار کنفرانس آینده سران کشورهای عرب قرار دارد. پس از دیدار قصوری و شالوم (وزیران خارجه پاکستان و رژیم صهیونیستی) ابومازن رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از این دیدار استقبال کرد و اعتراف نمود که قبلا از آن مطلع بوده و به آن چراغ سبز نشان داده است. خبرگزاری فرانسه روز 13 شهریور نوشت وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به زودی به تونس سفر خواهد کرد. روزنامه های اسرائیلی در هفته دوم شهریورماه و پس از جنجالی که بر سر دیدار قصوری و شالوم به وجود آمد، نوشتند اسرائیل از چند سال پیش تماس هایی محرمانه با برخی کشورهای اسلامی چون اندونزی، امارات، تونس، مغرب، لیبی، عمان، قطر، بحرین، یمن، کویت و چاد داشته است. این مطبوعات نوشتند این کشورها از چند سال پیش تماس هایی با اسرائیل برقرار کرده اند و دیدارهایی نیز میان مسئولان آنها و مقامات اسرائیلی انجام شده است. این خبرها بی گمان نمی تواند حتی به گوشه ای از روابط خیانت باری که سران خودفروخته و به ظاهر مسلمان برخی کشورهای اسلامی طی سال های گذشته در خفا و تاریکی با اشغالگران قدس شریف و پایمال کنندگان حقوق ملت مظلوم فلسطین برقرار ساخته اند، نوری بتاباند. اسرائیل سال هاست که دور از چشم ملت های مسلمان به نهانخانه بعضی دولت های اسلامی راه یافته و در دل آنها رخنه کرده است. پایگاه خبری- تحلیلی «ایلاف» روز گذشته در تحلیلی از جزئیات این ارتباطات پرده برداشت. بر مبنای تحلیلی که این پایگاه منتشر کرده، آمریکا عادی سازی و سپس تعمیق روابط کشورهای مسلمان و اسرائیل را در 3فاز مرحله بندی کرده است.
1- در فاز اول دفتر حافظ منافع رژیم صهیونیستی در پایتخت کشورهای اسلامی مورد نظر گشوده می شود. 2- در فاز دوم آمریکا روابط تجاری آزاد خود با کشورهای اسلامی را منوط به داد و ستد کالا و خدمات میان آنها و اسرائیل می سازد. 3- و در فاز آخر وقتی که اسرائیلی ها موقعیت خود در ساختار های اقتصادی و سیاسی این کشورها را به خوبی تثبیت کردند، سفارتخانه های طرفین در پایتخت های یکدیگر گشایش می یابد و راه برای برقراری رابطه کامل -بخوانید سلطه همه جانبه آمریکا و اسرائیل بر سرنوشت دولت ها و ملت های مسلمان- هموار می گردد. این طرحی نیست که قرار بر اجرای آن در آینده باشد، بلکه باید گفت سال هاست اجرا می شود. دولت های وابسته به غرب در کشورهای اسلامی که به شهادت تاریخ 400 سال گذشته مهم ترین عامل عقب ماندگی جوامع مسلمان و به تاراج رفتن سرمایه ها و ارزش های ملت های اسلامی بوده اند، سال هاست که به طور پنهانی در حال خیانت به آرمان بزرگ فلسطین و قدس شریف هستند. بعلاوه این دولت ها سال هاست به مردم خود دروغ می گویند. روابط با اسرائیل در حال برقرارشدن نیست، بلکه برقرار شده است و اکنون فقط بناست «آشکار» شود. این عین اظهارات سیلوان شالوم، وزیر خارجه رژیم غاصب اسرائیل است. او در تعطیلات آخر هفته گذشته (21 سپتامبر) در نیویورک به خبرنگاران گفت بسیار خوشحال است که توانسته در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد با 10تن از همتایان عرب و مسلمان خود دیدار کند. دیدارهایی که 2 سال پیش حتی فکرش را هم نمی توانسته بکند. شالوم از رو به افزایش بودن تماس های اسرائیل با کشورهای اسلامی و عربی خبر داد و با شادمانی از دست هایی سخن گفت که از جانب دولتمردان این کشورها -همانها که زمانی از تایید هر نوع دوستی با اسرائیل امتناع می کردند- به نشانه طلب دوستی و به رسمیت شناختن به جانب اسرائیل دراز شده است. وزیر خارجه رژیم صهیونیستی سپس از «همکاران عرب و مسلمان» خود خواست تماس ها با اسرائیل را علنی کنند تا همگان به تمایل آنها برای همکاری در راه صلح(؟!) پی ببرند.
به زحمت می توان دلالان رابطه با اسرائیل را مسلمان یا حتی عرب خواند. تلاش های چنین موجودات حقیری -اگرچه شکست آن از هم اکنون قاطعانه قابل پیش بینی است- جز آنکه تا قیام قیامت مهر ذلت و خیانت بر پیشانی آنها خواهد نشاند، حاصلی نخواهد داشت. شاید بعضی گمان کنند انتشار اخبار پالوده خوردن چند امیر و وزیر عرب با قصابان صهیونیست، پشت گروه های جهادی فلسطینی و لبنانی را که در خط مقدم نبرد علیه نژادپرستان صهیونیست قرار دارند، خالی خواهد کرد. اما به یاد باید داشت که جوانان مومن و مبارز فلسطینی تا امروز به اتکای این خیانت پیشگان رویاروی اسرائیل نایستاده بودند که اکنون با علنی شدن خیانت های آنها خللی در عزمشان افتد و یا ترس و تردیدی در دل هاشان راه یابد. اما این بی آبرویی بزرگ که ناشی از دریوزگی در مقابل اسرائیل است، هرگز از یاد ملت های مسلمان نخواهد رفت. اگر دولتمردان کشورهای عربی و اسلامی- لااقل آنها که دامن خود را به ننگ مقابل نشستن با صهیونیست ها آلوده اند- بخواهند به این روند خفت بار ادامه دهند، به راحتی می توان پیش بینی کرد که به همین زودی ها در وحدت دولت های اسلامی رخنه و شکافی بزرگ پدید خواهد آمد. ملت های مسلمان البته هرگز زیر بار چنین خفت و معصیتی نخواهند رفت و لذا این نیز از هم اکنون هویداست که رویارویی های بزرگ میان ملت های مسلمان و دولت های خائن شکل خواهد گرفت و این بار بعید است که خودفروختگان خشم انقلابی امت اسلام را تاب آورند. دولت هایی که غرور و هویت اسلامی خود را زیر پا نهاده و به استقبال روابط دیپلماتیک با اسرائیل رفته اند، شاید پیش خود گمان کرده باشند که این روابط برای آنها گشایش و پیشرفت اقتصادی به ارمغان خواهد آورد. از عقل هایی چنان آشفته بعید هم نیست که محاسبه ای تا این حد مضحک کرده باشند. این روابط جز آنکه شیرهای نفت جهان اسلام را به روی غاصبان قدس بگشاید و مصرف کالاها و جولان صنعتگران یهودی را در اعماق کشورهای اسلامی بدل به امری عادی سازد، ثمری نخواهد داشت. عرب های طالب رابطه با اسرائیل می توانند آماده باشند که در کنار دیگر غربیان، اسرائیل هم به جمع مکندگان شیره جان و مایه حیات آنها که همان نفت باشد، اضافه شود.
این همه را گفتیم اما هنوز نکته ای ناگفته هست. ایران، ایران مسلمان و قدرتمند همراه با ملت های مسلمان همچنان ایستاده است و همین به تنهایی برای به شکست کشاندن این پروژه ننگ آلوده کافی است. اسرائیلی ها و دوستان انگلیسی و آمریکایی شان هم خوب فهمیده اند که طرف حساب آنها در جهان اسلام نه این یا آن کوتوله پرمدعا بلکه شکوه و عظمتی به نام ایران در جایگاه هدایتگر امت بزرگ اسلامی است. بر فراز مسجدالاقصی روزی پرچم لااله الا الله خواهد درخشید و فقط آن هنگام است که می توان از «فرجام کار» سخن گفت. پرویز مشرف وقتی از جانب «همه» حرف می زد، باید حواس خود را جمع می ساخت و به دقت سخن می گفت: همه به جز ایران!...
مهدی محمدی