• وبلاگ : پاسدار
  • يادداشت : گر نيايي فقير مي ميرم
  • نظرات : 26 خصوصي ، 72 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     

    بارالها! چگونه باور كنم نبودنش را وقتي كه محبت دستي نوازشگر در تار و پود وجودم ريشه مي دواند چگونه باور كنم سكوت درياي چشمهايم را وقتي كه قايق مهربانيش بي ناخدا در اوج آسمانها به پيش مي رود.

    آدينه كه مي شود قاصدكهاي دلم را روانه آستان دوست مي كنم تا پيام آور حضور صدفي باشد كه يازده مروايد سبز را با خود به همراه دارد. وقتي كسي نيست كه درد آشنايم باشد فرشته اي پيدا مي شود تا در خلوت شبهاي تار تسلي بخش خاطرم باشد. هنوز ستاره اي بي نورم كه در انتظار شعاعي از خورشيد لحظه شماري مي كنم. كويري در انتظار آبم و حتي درياي اشكهايم كويرتف زده وجودم را سيراب نمي كند. از ستارگان آسمان سراغ مي گيرم و چون پرنده اي عاشق گمگشته ام را درميان فرشتگان آسمان مي جويم. .......

    ظهورت را شنيدم عنقريب است

    ولي قدري براي من عجيب است

    زبس كه ديركردي در ظهورت

    مرا قدري بعيد از اين قريب است

    نمي گويم بيا! اما بدان كه

    دل ايلي برايت بي شكيب است

    تمام لحظه هايم بي حضورت

    پر از" عَجّلِ" پر از "اَمَّن يجيب" است

    بيا اي ناخداي باخدايان

    بيا ديگر زمانه نانجيب است

    نه اين تعيين تكليف است، اما

    بيا دلهاي ما حسرت نصيب است

    به هر حال اي تو غايب، اي تو حاضر

    كه ياد تو شفا، نامت طبيب است

    گمان دارم تو روزي خواهي آمد

    كه كوچه، خانه، پر از بوي سيب است

    رهاي ناي نيستان خدا كند كه بيايي

    ضمير روشن باران خدا كند كه بيايي

    بلوغ قدر سپيدي بلوغ سبز رهايي

    معاد درويش انسان خدا كند كه بيايي

    به انهدام سياهي به انهدام جهالت

    سفير ناشر قرآن خدا كند كه بيايي

    نماز خالص عشقي، رجاء منتظراني

    زلال چشمه ايمان خدا كند كه بيايي

    تو شهر سبز صيامي طلوع نظم سلامي

    هلا تو رمز بهاران خدا كند كه بيايي

    غبار رنج زمين را، فضاي تلخ زمان را

    بهار صبح تو درمان خدا كند كه بيايي

    (( اللهم عجل لوليك الفرج ))

    بغض بهار را مقدم بارانيت شفاست

    اي گل ظهور كن تو نباشي بهار نيست

    اللهم عجل لوليك الفرج

    وعده کردي که بيايي غم دل با تو بگويم

    زنگ و گرد دل خسته به شراب تو بشويم

    شب و روزم به سر آمد به اميد گل رويت

    اسف است راحت جانم ،گل روي تو نبويم

    تو حديث دل و عشقي به سراپرده غيبت

    سوز سينه نگذارد غم هجر تو نگويم

    تو عزيز دل صدها گل پاکيزه صفاتي

    من سرگشته توانم غم دل با تو بگويم؟

    + منتظر يار 

    در آستانه آدينه ديگر آمدنت را آرزو مي كنيم اي غايت تمام آرزوها.

    اللهم عجل لوليك الفرج

    براي شما و تمامي منتظرانش آرزوي موفقيت مي كنم.

     <      1   2   3   4   5      >